لذت اسلام. قسمت نهم: من ارثم را می خواهم.
بسم الله الرحمن الرحیم
خانواده ی ادواردو، بسیار سرشناس بود. محرومیت او از ارث دلیل موجهی می خواست. دلیلی که افکار عمومی آن را بپذیرند. بهترین بهانه، متهم کردن او به افسردگی و مشکلات روحی بود. پس او را در یک بیمارستان روانی، که تمام کارکنان آن یهودی بودند بستری کردند. در آنجا نیز او بیشتر به یک زندانی شبیه بود تا بیمار!!
خودش فهمیده بود که داروهایی به او می دهند، که ادعایشان را ثابت کند. یعنی برنامه داشتند تا او را به یک بیمار روانی تبدیل کنند. پس ادعا می کرد دارو ها را خورده ولی آن ها را به گونه ای از بین می برد. بالاخره بعد از مدتی، با ترفندی از بیمارستان فرار کرد.
او ارثش را می خواست!
ادورادو اهل سفر بود. در مسافرت هایی که به کشورهای مسلمان نشین آفریقایی، لبنان و… داشت؛ محرومیت های مسلمانان را دیده بود. باید با ثروت افسانه ای که داشت، کاری برای مسلمانان می کرد.
او ثروتمند ترین شیعه بود. نمی توانست بی تفاوت باشد.
در یکی از سفرهایش به کشوری آفریقایی، چند نفر معتاد را دید که در محل بازی بچه ها، از مواد مخدر استفاده می کنند. جلو رفت و به آنها گفت که این رفتار ناشایست، در مقابل چشمان معصوم کودکان، تاثیر بدی دارد. همین جمله باعث دستگیری او به جرم حمل مواد مخدر شد.
این اتفاق به صورت گسترده در رسانه های ایتالیا بازتاب داده شد. تا بهانه ی دیگری برای محرومیت ادواردو از ارث باشد. به طوری که بعد از تبرئه شدن ادواردو در دادگاه، هیچ کدام از رسانه ها، خبر تبرئه شدن او را اعلام نکردند.
ادواردو فشار زیادی را تحمل می کرد. حبس شدن در خانه، اتهام حمل مواد مخدر، متهم شدن به افسردگی و بیمار روانی واخیرا محدودیت مالی!!
چه لذتی از اسلام چشیده بودی که به دنیای زیبایی که داشتی پشت پا زدی و سختی هایش را به جان خریدی!!
راستی با مرگ پسر عموی ادواردو، این ثروت افسانه ای به چه کسی می رسید؟!
ادامه دارد…
ادامه ی مطلب را در لینک زیر مشاهده فرمایید.
http://ghasedakekhoshkhabar.kowsarblog.ir/Eduardo%20must%20die%20…
قسمت قبلی، در لینک زیر قابل مشاهده است.
http://ghasedakekhoshkhabar.kowsarblog.ir/deprivation-of-inheritance