لذت اسلام. قسمت اول: فرض محال که محال نیست!
بسم الله الرحمن الرحیم
فرض کنید همین امروز یکی از بزرگترین ثروتمندان دنیا با شما تماس بگیرد. او خودش را این طور معرفی می کند:
من فلان شخص هستم. علاقه ی زیادی به کارهای غیر منتظره دارم. متاسفانه هیچ وارثی ندارم. در بین نزدیکانم هم کسی نیست که دوست داشته باشم ثروت افسانه ای من به او برسد.
به حسب اتفاق شماره ی شما را پیدا کردم. می خواهم شما را وارث خودم اعلام کنم!!
اگر شما فرد زود باوری باشید و این فرض محال را باور کنید و بتوانید جلوی بیهوش شدن خودتان را بگیرید؛ چه خواهید گفت؟؟
شما را نمی دانم. من اگر باشم می گویم: از کجا معلوم که راست بگویید؟ و دیگر اینکه؛ در مقابل چیزی که به من می دهید، چه کاری باید انجام بدهم؟
آن آدم ثروتمند جواب شما را نمی دانم چی، ولی جواب من را اینطور می دهد: اگر باور نمی کنی، همین الان یک شماره حساب بده تا فلان مبلغ را به حسابت واریز کنم! خیالت راحت! هیچ چیزی از تو نمی خواهم! این کار را به خاطر هیجانش انجام می دهم.
فرض کنیم شماره حساب دادید و پیامک واریز پول آمد. پولی که واریز شده آنقدر زیاد است که هر طوری آن را خرج کنید، قرار نیست به این زودی تمام شود. تازه؛ این هنوز یک گوشه از ثروتی است که قرار است صاحب آن شوید!
می شود از شما خواهش کنم به من، که واسطه ی این اتفاق خوب شدم، بگویید می خواهید با این ثروت افسانه ای چه کار کنید؟؟
ادامه دارد…
ادامه مطلب را در لینک زیر مشاهده فرمایید.
http://ghasedakekhoshkhabar.kowsarblog.ir/why-did-not-you-tell-me-later