25 اردیبهشت 1398
بسم الله الرحمن الرحيم شمشير هاي چوبي بچه ها در هوا به هم مي خورد. سر و صداي بچه ها كوچه را پر كرده بود. عده اي سعد را تشويق مي كردند و بعضي طرفدار زيد بودند. بازي به مرحله ي حساسي رسيده بود. ناگهان صداي شيهه ي اسبي و فرياد مردي توجه بچه ها را به خود… بیشتر »
1 نظر
07 خرداد 1397
بسم الله الرحمن الرحیم صدای گریه ی نوزاد که در فضای اتاق پیچید، لبخند روی لبان مادر نقش بست. اولین فرزندش به دنیا آمده بود. فرزندی پاک، از سلاله ای پاک! منتظر شدند تا پدر بزرگ نامش را بگذارد. اما پدر بزرگ می خواست خداوند نام نوه ی عزیزش را برگزیند. نامش… بیشتر »