17 خرداد 1397
بسم الله الرحمن الرحیم گوشی را برداشتم و زنگ زدم مدرسه. مدیر گوشی را برداشت. بعد از سلام و احوالپرسی گفتم: امتحان بچه ها توی ماه رمضان، برایشان یک تجربه ی جدید و سخت است. کاش روز هایی که امتحان نداشتند، تعطیلشان می کردید! مدیر گفت: ما هم دوست داریم بچه… بیشتر »
1 نظر
02 خرداد 1397
بسم الله الرحمن الرحیم قطره ی عرق از گوشه ی صورتم لیز خورد. دلم به قار و قور افتاده بود. یک کوچه ی دیگر را که رد کنم به کوچه ی خودمان می رسم. لب های خشکیده ام را با زبان خیس می کنم. مامان لای در خانه را باز گذاشته تا پشت در منتظر نمانم. حال ندارم بچرخم… بیشتر »